سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 [معنى حمد و فرق آن با مدح‏]
 (الْحَمْدُ لِلَّهِ) کلمه حمد بطورى که گفته‏اند به معناى ثنا و ستایش در برابر عمل جمیلى است که ثنا شونده باختیار خود انجام داده، بخلاف کلمه (مدح) که هم این ثنا را شامل میشود، و هم ثناى بر عمل غیر اختیارى را، مثلا گفته مى‏شود (من فلانى را در برابر کرامتى که دارد حمد و مدح کردم) ولى در مورد تلألؤ یک مروارید، و یا بوى خوش یک گل نمى‏گوئیم آن را حمد کردم بلکه تنها مى‏توانیم بگوئیم (آن را مدح کردم).
حرف (الف و لام) که در اول این کلمه آمده استغراق و عمومیت را مى‏رساند، و ممکن است (لام) جنس باشد، و هر کدام باشد مالش یکى است.
براى اینکه خداى سبحان مى‏فرماید:
 (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، این است خداى شما که خالق هر چیز است)، «5» و اعلام میدارد که هر موجودى که مصداق کلمه (چیز) باشد.1

 «حمد» و «مدح» نظیر یکدیگر و به معنى سپاس و ستایش در برابر هر کار نیک است، خواه در برابر نعمت باشد یا غیر نعمت ولى «شکر» مخصوص سپاس در برابر نعمت است. «حمد» تنها، ستایش با زبان است، ولى «شکر» سپاس با قلب و زبان و دیگر اعضا مى‏باشد و از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود:
الحمد رأس الشّکر
یعنى اساس شکر حمد است. معناى این سخن این است که یادآورى نعمت با زبان دلالتش بر جایگاه و اهمیّت نعمت از ستایش با قلب و دیگر اعضا روشن تر است، و در ستایش صاحب نعمت [نیز] به زبان آوردن آن شایعتر1- واژه «حمد» اخص از «مدح» و از آن والاتر و از واژه «شکر» نیز فراگیرتر است، پس «مدح» در چیزى است که به اختیار از انسان سر مى‏زند و آنچه که از «مدح» و درباره «مدح» گفته شده، این است که یا به خاطر بلندى قدّش و زیبایى چهره‏اش مدح و ستوده مى‏شود، همان طور که در بخشش مال و سخاوت و علمش نیز مدح مى‏شود، ولى «حمد» فقط در مورد دوّم، یعنى نسبت به آثار علمى و معنوى است، نه موارد ظاهرى، از این رو نسبت بین «حمد» و «مدح» از نسب اربعه «عموم و خصوص مطلق» است.
 «شکر» بخصوص در مقابل «نعمت» است، پس هر شکرى حمد هست ولى هر حمد و ثنایى شکر نیست و هر حمدى، مدح هست، ولى هر مدحى حمد و ثنا نیست، و نسبت بین «شکر» و «حمد» نیز «عموم و خصوص مطلق» است (مفردات راغب، ترجمه و تحقیق دکتر سید غلامرضا خسروى حسینى، ج 1 ص 570).- م.

 در إعراب «الحمد» از نصب که در کلام عرب اصالت دارد بر این اساس که «حمد» از مصادرى است که به فعل مقدر منصوب مى‏شود مانند، «شکرا» و «عجبا» و نظایر اینها [که مفعول مطلق و منصوبند به فعل «اشکر» و «عجبت» مقدّر] عدول شده به رفع، بنا بر مبتدا بودن، تا بر ثبات و استقرار معناى «حمد» دلالت کند، نه بر تجدّد و حدوث آن چنان که نصب «حمد» در جمله أحمد اللَّه حمدا دلالت بر حدوث معناى آن دارد. و معناى «حمد» این است که مدح نیکو و ستایش کامل و فراوان از آن معبودى است که موجودات را آفریده و نعمتهاى بزرگ را به آنها ارزانى داشته است.
 «ربّ» به معناى «آقا» و «مالک» است و به همین معناست کلمه «ربّ» در کلام صفوان که به ابو سفیان گفت: لان یربنى رجل من قریش احب الى من ان یربنى من هوازن یعنى اگر مردى از قریش مالک و مولاى من باشد، نزد من محبوبتر است تا مردى از هوازن باشد. و نیز گفته مى‏شود: ربه یربه فهو رب و کلمه «ربّ» جز بر خداى یکتا اطلاق نمى‏شود، مگر این که مقیّد باشد. [به قیدى، مثل این که مضاف واقع شده باشد] مانند ربّ الدّار یعنى صاحب منزل، و ربّ الضیعة یعنى صاحب ملک.
 «عالم» اسم است براى صاحبان علم از قبیل فرشتگان و جنّ و انس. و گفته شده «عالم» اسم است براى جواهر و اعراض و اجسامى که بدانها صانع شناخته مى‏شود.
 «عالم» گرچه اسم است نه صفت ولى چون دلالت بر معناى علم دارد با واو نون [عالمون‏] نیز جمع بسته شده است تا، شامل آنچه که «عالم» نامیده مى‏شود، بشود. [مانند عالم حیوانات و غیره‏].
                       

1-طباطبائی/ المیزان/سوره حمد

2-ترجمه جوامع الجامع، ج‏1، ص: 7




      

آیات تحدی "تحدی" در لغت    به معنای مبارزطلبی است، و در اصطلاح به آیاتی که خداوند و منکران وحی و نبوت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در آن، مخالفان را به مبارزه و آوردن مثل قرآن دعوت کرده است "آیات تحدی" می‌گویند. اقسام   این آیات سه دسته‌اند: 1. آیات تحدی به کل قرآن: آیات 33 و 34 سوره طورو 49 و 50 سوره قصص 2. آیات تحدی به ده سوره: آیات 13 و 14 سوره هود [5] [6]؛ 3. آیات تحدی به یک سوره : آیه 38 سوره یونس و 23 و 24 سوره بقره


      




[Designed By Ashoora.ir    مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]